دیشب به دخترم گفتم برو سرکن رو وََردار بیار ...!! دخترم گفت : چی بابا...؟ سَرکُن...؟ گفتم بعله ....! بدو بابا...! دخترم گفت سَرکُن چیه دیگه ....! رو به مادرش کردم گفتم هنوز این بچه نمدنه سَرکُن چیه...؟ خانومم گفت سَرکُن چیه...؟ اقا کاردم میزدی خونم نمیومد.... مداد رو برداشتم گفتم سَرکُن همون چیزیه که این لامصبه باهاش سر مُکنَن ....! یه دفه دخترم و مادرش با هم گفتن اها....منظورت تراشه....!!
این دختر کوچیکه عین اینایی که از سال قحط درامدن همچی تند تند شکلات مخورد که ماخاست خِفه بره....! دور دهنش و لباساشم حسابی کثیف کرده بود...بهش مگم تو چقدر لِمَشتی چلاس....؟! برو دم دهنته مامانت بشوره اَلفش رفته....! مگه اَلفش چیه...؟ لِمَشت چیه...؟ چلاس چیه...؟ گفتم لاالله الا الله.... خانوم دست و صورت این بچه رو بشور اَلِفش شده ...! خانوم اومده بیرون میگه اَلِفش چیه... ؟ بگو نوچ شده .....نوچ....!!
حالا خوبه که مو مشهدی غلیظ صحبت نِمُکنم اگه نه که دیگه هیچی ....اگه ماخاست به گردنبند بگم ( خِفتی ) و به النگو بگم (چوری ) که زنم موره سه طلاقه مِکِرد دیگه ....! حالا زن ما که تهرونیه ایرادی بهش نیست اما خیلی ازی زن و دخترای مشهدی توی حرف زدنشا مخصوصا...مخصوصا... با جنس مخالف اصرار دارن که تهرونی صحبت کنن...!! همچی صداشاره نازک مُکنن ارررره........ اررره مُکنن که انگار تخمشاره تو ناف تهرون کاشتن...! خدا نکنه که دوتا کلمه خارجی هم یاد بگیرن.... خدا رو بنده نیستن دیگه ....هی اوکی اوکی مکنن و مگن ای وای دپرس شدم....! البته خیلی ازینا فقط اره اره گفتن و من من کردن رو یاد گرفتن والا همیشه بند رو اب میدن و افتضاح به بار میارن تو صحبت کردن....! دختره میبینی تا دیروز خانه باباش فقط چای جوشیده مخورده با گل گاوزبون.....!! حرفم که ماخاسته بزنه خِلاش اویزون بوده مگفته سِله به چُخت دِلنگونه ....!! حالا خودشه عین چُوله غِزَک درست کرده مگه من فقط مِسکافه مُخورَم یا قهوه فرانسوی باشیر...!! اولا که جوُنُمَرگ رفته مِسکافه نیست و نسکافه درسته...!! بعدشم که توکه تا دیروز اِشکنه تخم مرغ مُخوردی با ابگوشت مَرزه حالا تا نومزدت مگه چی مُخوری مِگی وای من خیلی هوس پیتزای پپرونی کِردُم ...؟!
مو نِمُگم پیتزا و نسکافه و قهوه بَده بُخدا....! مو مُگم اینا کلاس نیست...! مو مُگم خودت باش دختر جان....! اگه دلت سیراب شیردون مِخه با شوهرت برو فلکه دروازه قوچون....یا اگه هوس دوسیخ جیگر کردی برو فلکه صاحب الزمان....! بشقاب داغ و ذرت مکزیکی و چیز برگر اگه دوست ندری بزور نخور بگو به به .....!!
مو که مِدنُم همه ای حرفا کشکه...مو که مِدنُم تا چند سال دیگه هیشکی به گنجشک نِمِگه چُغُک ...به مارمولک نِمگه کِلپاسه...! مو که مِدنم دیگه هیشکی نمگه جُل جُل نکن...! مِس مِس نکن....! سُرسُر نکن....! کُخ نریز....! مو که مِدنم ( کِله وَنگ ) و( اوشتولی ) و( چُسماره ) و( سَقه سِنده بُر) همه از یاد مِره....!! مو که مِدنم لهجه مَشَدی بر باد مِره....! ولی مُوره اگه بوکوشَنَم به( اَلفش ) نِمُگم ( نوچ )....!! به( سَرکن) نِمُگم تراش....!! حالا زنم مِخه بره خانه باباش بره ( جان مادرت نرو....!! ).... مو مَشهدیم اقاجان.... مشهدی.... مسعود مشهدی....!!
.............................................................................................................................................................................
اوسالایی که خوردو بودُم تو رادیون یک عمه خانمی بود که خدا رحمتش کنه ...همچی قشنگ و بامزه مِشدی حرف مِزد که ادم حَظ مِکِرد....! فِک مُکنم عمه خانم همو استاد میرخدیوی خدابیامرز بود ...یک کتابم از میرخدیوی داشتم که نمدنم چیکار رَفت....اسمش اداب و رسوم مشهدی ها بود...! راستشه بگم ای یزدی هاره میبینم همچی قشنگ حرف مِزنن کیف مُکنم.... اصفهونی ها... ابادونی ها...شیرازی ها هم همیجور... فقط ما مشدیا همش دلمان مِخه مَن مَن کُنِم....! اقا جان ماها مَن نیستم بُخدا.... نیم مَنم نیستم....ماها هممان مُویم.... مُو....!! مُو که هَتکُم پَتَک رفت...کاش فهمیده بشن چی مُگم مُو....! یره خواهره مادر...!!!
عرض شود که بنده کوتاهی کردم و باید معنی بعضی از کلمات مشهدی استفاده شده در متن رو مینوشتم که الان اضافه کردم....لطفا اگه معنی رو اشتباه نوشته بودم گوشم رو تاب بدین و یک ناخون جِله مَشدی هم از هر کجا که دلتون خواست بکنین....!!
سَرکن = تراش
لِمَشت = کثیف
چلاس = کسی که سیرمونی نداره و چشماش همش دنبال خوردنی میگرده و حرص میزنه..!
اَلِفش = چسبناکی در اثر شیرینی
خِفتی = گردنبند
چوری = النگو
خِلاش اویزون بوده = اب دماغش در حال ریختن بوده...!
سِله به چُخت دِلنگونه = سبد به سقف اویزونه...
چُوله غِزَک = مترسک سر جالیز
جوُنُمَرگ رفته = اصطلاح رایج برای خطاب کردن کسی با عصبانیت نه به معنای واقعی ان که جوانمرگ شده است...!
اشکنه تخم مرغ = نوعی غذای سبک ابکی برای شب که از رشته و سیب زمینی و زردچوبه و اب برای پختن اون استفاده میشه و موقع سرو کردن هم چند تا تخم مرغ توی اب اشکنه میشکنن که زود سفت و اب پز میشه ... یادش بخیر...!
ابگوشت مرزه = همون ابگوشت ساده خودمون یا دیزی که برای معطر کردن اون از سبزی مرزه خشک شده هم در اون استفاده میشه....
سیراب شیردون = همون شکمبه گوسفند که خالی میکنن و تمیز کرده میپزن و معمولا با ابلیمو و سرکه و فلفل قرمز خوده میشه و خانما هم اکثرا دوست ندارن و پیف پیف میکنن...!
فلکه دروازه قوچون = میدان توحید
فَلَکه = میدان
چُغُک = گنجشک
کِلپسه = مارمولک
جُل جُل = تکون تکون خوردن خفیف
مِس مِس = لفت و لعاب دادن...! معطل کردن...
سُرسُر = یواشکی حرف زدن
کُخ نریز = کرم نریز...اذیت نکن...ادم باش ...کُخ نریز دیگه تخم سگ...!
کله وَنگ = درگیر شدن...! کاری که وقت ادم رو میگیره...!
اُوشتولی = مال مفت...سُربی...معمولا در توشله بازی به کار میره...!
چُسماره = مثل چُس ...چُس هم همون گوز بودار بیصدا رو میگن دیگه بی ادب...!
سَقه سِنده بر= سقه یک موجود موهومه فک کنم که در سرما میاد...سنده هم همون گهه دیگه ...جون مادرتون یکی یه معنی درست درمون برای این کلمه اصیل و وبا وقار بگه ...!!
ناخون جِله = نیشگون...وشگون...!
استاد اصغر میر خدیوی رو هم خدا رحمت کنه...
کامنت فرنوش عزیز باعث شد معنی لغات مشهدی رو بنویسم و اینم شعر قشنگی که از بیژن سمندر فرستاده با لهجه قشنگ شیرازی که من ...!! ببخش که مو عاشقشم...:)
شیرازو میگن نازه واسی آفتاب جنگش
قلبارو گِرن میزنه به هم تیرشه ی تِنگش
بلبل توکوچا تو پس کوچاغزل میخونه
شعروی ترحافظ میریزه ازسر چنگش
عطرگل یاسم ونسترن بهارنارنج
هی سرمیکشه ازتوخونه ی وازو ولنگش
اینجان که اگر چیش تو چیشوی هیکی بودوزی
سازدلشو میشنفی از جلنگ جلنگش
اینجان که به فوت کاسه گری امرو و فردو
تام پات میسره دنبال دختروی زرنگش
ای دخترهمسایه ی دیوار به دیوار
لیم لیم دیوارَک زد تو بدو بزن پلنگش
قلبوی پیزوری نیس توسینه ی مردم شیراز
تابیخودی ریشمیز بزنه تو دَرزدِنگِش
دنیارو تی پَس میگشت وهی می گفت سمندر
ازشهرچه خبر؟ قربون اون آفتاب جنگش
........................................
خیلی گرفتارم خدا وکیلی...خیلی گرفتارم...!! امسالم توت نخوردم هنوز... یره خواهره مادر...!!!
خوارج جان نوش جانت اما خیلی نامردی....یره از گلوت رفت پایین خداوکیلی...؟
عکس سمت راست کار رفیق ندیده و همشهری با ذوق جناب خوارج هست که حتما باید روزی ببینمش....حالا یا روی درخت توت یا زیر درخت توت....!! شایدم درخت شاتوت....!
ای توتای توی طبق تو میوه فروشیا اصلا خوردنش حال نمده...ادم خوبه خودش بره رو درخت توت و دانه دانه توت بچینه بذاره دهنش...اوجوری حال مده ....!! یره چی بده ادم بزرگ مره بعد خجالت مکشه بره رو درخت توت ...!